کاشی هفت رنگ

 

کاشی هفت رنگ
کاشی هفت رنگ سبکی از کاشیکاری است که در آن از کاشی‌هایی با شکل و ابعاد منتظم بنا بر سلیقه استادکار و ویژگی‌های محل اجرای اثر و اصولاً به شکل‌های مربع، مستطیل، شش ضلعی و یا اشکال دیگر و در اندازه‌های متداول ۱۵×۱۵ و ۲۰×۲۰ سانتیمتر و برای مناره و گنبد در ابعاد ۱۵×۷٫۵ یا ۲۰×۱۰ سانتیمتر به صورت خشت با رنگ زمینه غالباً سفید تهیه شده، در کنار هم چیده و طرح یا خط مورد نظر بر روی کاغذ به وسیله سمبه سوراخ شده، سپس طرح اولیه به کمک گرده ذغال برروی کاشی کپی می‌شود و پس از آن به وسیله اکسید منگنز، قلم‌گیری شده و بعد با رنگ‌های مختلف امّا پایه حرارتی پایین‌تر از رنگ اول کاشی رنگ آمیزی می‌گردد و دوباره به کوره رفته وآماده نصب می‌شود.


هفت رنگ اصلی و متداول جهت رنگ آمیزی این آثار عبارتند از سیاه، سفید، لاجوردی، فیروزه‌ای، قرمز، زرد و حنایی که امروزه از سایر رنگها مثل طلائی، سبز و … نیز استفاده می‌شود.
سرعت اجرای کاشیکاری به سبک هفت رنگ نسبت به سبک معرّق بیشتر است. از این نوع کاشی‌ها در اماکن متبرکه و تاریخی استفاده شده‌است.


با گسترش دین اسلام در شرق، شیوه معماری در این مناطق خصوصاً در بخش تزئینات تغییر نمود. اسلامیون، آن دسته از آثار هنری که از آداب و رسوم اسلامی خارج بودند و حاوی نماد انسانی و حیوانی بودند را تخریب کردند.
در نظر آنان هنر می‌بایست در خدمت علم و دانش باشد نه پرستش. در عهد اسلامی هنرهای تزئینی و صورت‌گری فقط از جهت صحنه‌های یادگاری و حماسی باقی ماندند. نقاشی مشجر خطوط هندسی و نوشته‌های کوفی مزین و آمیخته با گل و برگ و غیره روی بناها یقیناً از سده سوم هجری به بعد رواج یافته‌اند.


این گونه تزئینات را می‌توان در خشت‌های بنای آرامگاه اسماعیل سامانی در بخارا در حدود سال‌های ۳۰۰ هجری قمری (۹۶۰ میلادی)، مقبره پسر علمدار ۴۱۸ قمری (۱۰۲۷ میلادی)، نقاشی گل و برگ لوحه سنگی مرمر سلطان محمود غزنوی حدود ۴۰۰ قمری (۱۰۰۹ میلادی)، آثار نقاشی روی سنگ گچ دیوارهای انبیه عصر سامانیان و اوایل دوره غزنویان مشاهده کرد.


بعد از آن در آسیای میانه شاهد پیشرفت نقاشی در عصر سلجوقی هستیم که نمونه‌های زیبا و دلکش آن را می‌توانیم در محراب مسجد جامع اولیا در حدود ۴۶۰ قمری (۱۰۶۷ میلادی)، بناهای مسعود سوم و منارهای غزنه حدود ۵۰۰ قمری (۱۱۰۶ میلادی)، بقایای بناهای چشت شریف، مسجد جامع هرات ۵۶۷ قمری (۱۲۰۰ میلادی)، نقاشی‌های بنای مرقد امام خورد (یحیی بن زید) در سرپل حدود ۴۳۰ قمری (۱۱۳۵ میلادی) و مدرسه چونه بادغیس ۵۷۰ قمری (۱۱۷۵ میلادی) مشاهده کنیم.
شیوه تزئینی بناهای اسلامی در دوره تیموری‌ها در هرات نفوذ بیشتر کسب کرد و به اوج تکامل خود رسید. نمونه‌های قابل توجه تزئینی و ساختمانی اسلامی در افغانستان عصر تیموری‌ها شامل موارد زیرند: کاشی‌های مسجد جامع هرات، مقبره گوهرشاد، کاشی‌های مناره‌های مصلی، کاشی‌های منار تیموری در قلعه اختیارالدین، کاشی‌کاری مقبره شاه ولایت ماب (که به عقیده بعضی از پژوهشگران، هفتصد نوع کاشی در آن به کار رفته) و کاشی‌کاری مقبره خواجه عبدالله انصاری.
تعدادی از آثار تاریخی دیگر از قبیل مناره‌های مساجد، زیارتگاه‌ها و مقابر در نقاط مختلف افغانستان چون بلخ، لشکرگاه، هرات، قندز، غور، غزنه، و کابل و سایر گوشه و کنار افغانستان که تا کنون موجود است هر کدام شاهد انواع شیوه‌های تزئینی رایج در افغانستان بوده است.


کاشی از لحاظ تاریخی پنجمین شیوه اساسی و بنیادی در تزئینات ساختمان‌های آبده یی و ساختمان‌های عادی می‌باشد. استفاده از این شیوه در معماری اسلامی بسیار رایج است و طرح‌های جالب، جلو رشد و کشف تزئینات خشتی و گچی را گرفت و همه علاقمند تزئینات با کاشی شدند.


استفاده از کاشی به نحوی که روی دیوار را کاملا بپوشاند اولین بار در قرن ۱۳ و در قونیه به کار رفته است. کاشی کاری بصورت هنر تزئینی در کشورهای اسلامی به اوج شکوفایی خود رسید و یکی از ویژگی‌های برجسته معماری اسلامی به شمار می‌رود کاشی‌های که برای تزئین عمارات به کار می‌رود عموما سه نوع بوده که ذیلا توضیح می‌گردد.


کاشی خشتی (هفت رنگ): از تلفیق خشت‌های ظریف لعاب دار که هریک از آنها بخشی از طرح کلی را در بر دارد ساخته می‌شود واز قرن پنج قمری با گسترش و پیشرفت سایر شاخه‌های هنر اسلامی کاشی کاری نیز ترقی بیشتر کسب نمود.